بنام
ازاینهمه فرمایش
به چهارراه ِشب گردی های من باز گرد
از ترنج ماه بر شاخه ی شب
و دست هایم را به سقوطی دیگر
معطر کن
اوج در تقدیر ِدلبسته ی تاریکی
با هیچ نوری
رقم نمیخورد
در تهی رنج حرفهای نا گفته
همین انتهای ِفرو خفته ی خاموشی
کافی ست
که سعی در ادای ِحق کلام
با عبارت ِپنجره و دریا دارد
از آنهمه فاصله
به نیایش نیلوفران ِمنعکس در جام ِشعر
بازگرد
و شهد شراب شوکران را
یک نفس به چاره ی آخر بنوشان
رستگاری همیشه لبخند نیست
گاهی سکوتی در رسای ِزندگی ست ..
نیلوفرثانی
29 تیر96
برچسب : نویسنده : 1kucheyezendegi8 بازدید : 42