بنام ِ
ستاره از کدام سمت شب می افتد
که رنگ از رخ ماه می پرد
و دست های من بی تو
تنهایی هزار باره ی خویش را
در میکشد؟
کدام راز در پناه ِتکرار بی وقفه ی خود
به هویدایی ِچشم های تو
طعنه میزند
دست می برد به آن اعماق
به رفاقت ِنور و نار
و بیرون می ریزد ناگفته هایش را؟
صبور از تکه پاره های بخت
که سر زای ِسرنوشت
از دست نرفته است
بدوز و ببین این چارق ِپریده رنگ
به پای کدام عاشقی
اندازه است ...
نیلوفرثانی
سوم مرداد 96