عبور پانصد و سوم

ساخت وبلاگ

بنام ...

صبر ازمن میرفت
قصه ازمن می بارید
وحرف هایم
قاصدک میشد

در هیاهوی ِباد
برگ ِسرگردانی میشدم
سُرخورده از درخت
بی بدرقه ی اشک
بی دستی تکان
به دیدار ِمجدد

ماسوره های یاد
یک به یک
رج میبافتند
از بن ِتنهایی ژرف
و آنچه نقش همیشه بود
سرخی خون ِشقایق بود ..


نیلوفرثانی
20 خرداد96

حوالی کوچه ی زندگی...
ما را در سایت حوالی کوچه ی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1kucheyezendegi8 بازدید : 12 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 23:22