عبور چهارصدو سی و هفتم

ساخت وبلاگ

 بنام ِ

و فکر میکنی هرروز میتواند اتفاق بیفتد
یکی از همین روزهایی که از فرط تکراری به کسالت میگذارنی
وقتی امیـدت رو به زوال ست و دستهایت فراموش شده
از عبور پروانه ها
حسی درتو میدود
اتفاقی که " باید "درتو می افتد
دلت کشیده میشود و از آن لحظه ی موعود
از آن حادثه ی ناگهان
دنیایت عوض میشود
چشمت بدنبالی میدود 
انکه نگاهش تورا به شور میاندازد
هرکسی باشد و نباشد برایت بی اهمیت می شود
او باشد و نبض حیاتی که بدستش افتاده
آرامشی که دراو تنها پیدا میکنی
وحس دریایی که تا بیکران گسترده
هرچه بخواهی بگذری نمیتوانی
هرچه بخواهی فراموش کنی نمیتوانی
درتو شعله ای افتــاده که خاموشی َش آسان نیست
و پروازی که دیگر دربند نمیشود

نه می خواهی َش ، نه حس ِتصاحبش را
تنها به گرمی َش از دور خوشی
به روشنی حضورش محتاجی
اورا نه برای داشتن َش بلکه برای جانت میخواهی
برای امید میخواهی ، برای زنــدگی
نه گزندی ، نه دربندی ، نه خدشه ای بر خاطرش میخواهی
زیبایی َش ، رهــایی َش ، شادی َ ش را میخواهی
تنها او باشد تا تو باشی
باشد و دوست بداری ....دوستش بداری و جاری ِحس زنده گی را دریابی .....
یکی از همین روزهای کسالت بار تکراری
ان اتفاق ِ بی بدیل جاودانه نیز
دست تورا میگیرد و به عمق احساسی فراموش نشدنی میبرد
قلبت را نشان گذاری میکند و از آنروز هزار ستاره در تو میدرخشد
آزان پس هرکجا پا میگذاری
ردی از نور بر جای میماند و جهان در شوق ِدلدادگی ها
سرازپا نمیشناسد ..

نیلوفرثانی
19 مرداد 92


کانال تلگرام شعرها ونوشته های نیلوفرثانی
https://telegram.me/niloofarsanipoem

حوالی کوچه ی زندگی...
ما را در سایت حوالی کوچه ی زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1kucheyezendegi8 بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 20 دی 1395 ساعت: 7:55